امر به معروف و نهی از منکر از نظر احادیث

امر به معروف و نهی از منکر از نظر احادیث

۱۳ تیر ۱۳۹۴ 0

امر به معروف و نهى از منكر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مَن أمَرَ بِالمَعروفِ و نَهى عَنِ المُنكَرِ فهُوَ خَليفَةُ اللّه ِ في الأرضِ ، و خَليفَةُ رَسولِهِ .
 هر كه امر به معروف و نهى از منكر كند، او جانشين خدا در زمين و جانشين رسول اوست.

امام على عليه السلام :

غايَـةُ الدِّينِ الأمرُ بِالمَعروفِ ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ ، و إقامَةُ الحُدودِ .
نهايت دين، امر به معروف و نهى از منكر و بر پا داشتن حدود [الهى ]است.

امام على عليه السلام :

قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ ، و إقامَةُ الحُدودِ .
 قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى ]است.

امام على عليه السلام ـ در سفارش به محمّد بن حنفيّه ـ فرمود : 

وَ أمُرْ بِالمَعروفِ تَكُنْ مِن أهلِهِ ؛ فإنَّ استِتمامَ الاُمورِ عِندَ اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى الأمرُ بِالمَعروفِ و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ .
به خوبى فرمان ده تا اهل آن باشى؛ زيرا تماميّت و كمال كارها نزد خداوند تبارك و تعالى امر به معروف و نهى از منكر است.

امام على عليه السلام :

و ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ ، إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ .
 همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا، در مقايسه با امر به معروف و نهى از منكر نيست مگر همچون آب دهانى كه در دريايى ژرف انداخته شود.

امام على عليه السلام ـ خطاب به مردى كه در جنگ صفين به آن حضرت گفت: تو به عراق خود بر گرد و ما به شاممان بر مى گرديم ـ فرمود :

تَرجِعُ إلى عِراقِكَ و نَرجِعُ إلى شامِنا ـ : لقَد عَرَفتُ أنَّما عَرَضتَ هذا نَصيحَةً و شَفَقَةً ··· إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى لَم يَرضَ مِن أولِيائهِ أن يُعصى في الأرضِ و هُم سُـكوتٌ مُذعِنـونَ لا يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و لا يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ، فوَجَدتُ القِتالَ أهوَنَ عَلَيَّ مِن مُعالَجَةِ الأغلالِ في جَهَنَّمَ
مى دانم كه اين سخن تو از روى خيرخواهى و دلسوزى است··· خداوند تبارك و تعالى راضى نمى شود كه در زمين نافرمانى شود و دوستان او خاموش بنشينند و دم بر نياورند و امر به معروف و نهى از منكر نكنند. بنا بر اين، من جنگيدن را آسانتر از كند و زنجيرهاى دوزخ يافتم.

امام على عليه السلام ـ درباره آيه «و در برابر هر آن چه به تو مى رسد صبر كن» ـ فرمود :

مِنَ المَشَقَّةِ و الأذى في الأمرِ بِالمعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ .
 مقصود سختيها و آزارهايى است كه در راه امر به معروف و نهى از منكر به انسان مى رسد.

امام باقر عليه السلام :

الأمرُ بِالمَعروفِ و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ خُلُقانِ مِن خُلُقِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ، فمَن نَصَرَهُما أعزَّهُ اللّه ُ، و مَن خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ .
 امر به معروف و نهى از منكر دو خوى از خوهاى خداوند عزّ و جلّ هستند. هر كه آنها را يارى دهد خداوند عزّتش بخشد و هر كه تنهايشان گذارد خداوند عزّ و جلّ او را تنها گذارد.

امام باقر يا امام صادق عليهما السلام :

وَيلٌ لِمَن لا يَدينُ اللّه َ بِالأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَـرِ .
واى بر كسى كه با امر به معروف و نهى از منكر، خدا را ديندارى نكند.

امر به معروف

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

جاءَني جَبرَئيلُ فقالَ لي: يا أحمدُ ، الإسلامُ عَشرَةُ أسهُمٍ : ··· السّابِعَةُ : الأمرُ بِالمَعروفِ ، و هُوَ الوفاءُ .
 جبرئيل نزد من آمد و گفت: اى احمد! اسلام ده بخش است··· هفتمين بخش آن امر به معروف است و آن [نشانگر] وفاست.

امام على عليه السلام :

الأمرُ بِالمَعروفِ أفضَلُ أعمالِ الخَلقِ .
 امر به معروف برترين كارهاى آفريدگان است.

امام على عليه السلام :

فمَن أمَرَ بالمَعروفِ شَدَّ ظُهورَ المُؤمِنينَ .
كسى كه امر به معروف كند، مسلمانان را تقويت و پشتيبانى كرده است.

امام على عليه السلام : 

فَرَضَ اللّه ُ ··· و الأمرَ بِالمعروفِ مَصلَحَةً لِلعَوامِّ .
خداوند امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود.

نهى از منكر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى لَيُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعيفَ الّذي لا زَبْرَ لَهُ ، و قالَ : هُوَ الّذي لا يَنهى عَنِ المُنكَرِ .
 خداوند تبارك و تعالى مؤمن ضعيفى را كه هيبت و صلابت ندارد دشمن مى دارد. آن حضرت فرمود: او كسى است كه نهى از منكر نمى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 لا يَنبَغي لِنَفسٍ مُؤمِنَةٍ تَرى مَن يَعصي اللّه َ فلا تُنكِرُ عَلَيهِ .
هيچ انسان مؤمنى را نشايد، كه ببيند كسى نافرمانى خدا مى كند و بر او خرده نگيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 جاءَني جَبرَئيلُ فقالَ لي : يا أحمدُ ، الإسلام عَشرَةُ أسهُمٍ ··· الثامِنَةُ : النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ ، و هِيَ الحُجَّةُ .
جبرئيل نزد من آمد و گفت: اى احمد! اسلام ده بخش است··· هشتمين بخش آن نهى از منكر است و آن [براى اتمام] حجّت مى باشد.

امام على عليه السلام :

ظَهَرَ الفَسادُ فلا مُنكِرٌ مُغيِّرٌ ، و لا زاجِرٌ مُزدَجِرٌ .
فساد و تباهى آشكار گشته، اما نه كسى پيدا مى شود كه اعتراض كند و در صدد تغييرش بر آيد و نه كسى كه نهى كند و مردم را از آن باز دارد.

امام على عليه السلام :

فَرَضَ اللّه ُ ··· النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ رَدْعا لِلسُّـفَهاءِ
 خداوند··· نهى از منكر را براى باز داشتن سبك سران [از زشت كارى ]واجب فرمود.

امام على عليه السلام : 

و مَن نَهى عَنِ المُنكَرِ أرغَمَ اُنوفَ الكافِرينَ (المُنافِقينَ) .
و هر كه نهى از منكر كند، بينى كافران (منافقان) را به خاك مالد.

امام حسين عليه السلام :

كانَ يُقالُ : لا تَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ يُعصى فتَطرِفُ حتّى يُغَيِّرَهُ .
 گفته مى شد: بر هيچ چشمِ مؤمنِ به خدا روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى شود و خود را فرو بندد مگر آن وضع را تغيير دهد.

امام صادق عليه السلام :

قالَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ لَيُبْغِضُ المُؤْمِنَ الضَّعيفَ الّذي لا دِينَ لَهُ ، فقيلَ لَهُ : و ما المُؤْمِنُ الّذي لا دِينَ لَهُ ؟ قالَ : الّذي لا يَنهى عَنِ المُنكَرِ
 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : خداوند عزّ و جلّ از مؤمن ضعيفى كه دين ندارد نفرت دارد. عرض شد: مؤمنى كه دين ندارد كيست؟ فرمود: كسى كه نهى از منكر نمى كند.

امام صادق عليه السلام :

إذا رَأى المُنكَرَ فلَم يُنكِرْهُ و هُوَ يَقدِرُ (يَقوى) عَلَيهِ فقَد أحَبَّ أن يُعصَى اللّه ُ ، و مَن أحَبَّ أن يُعصَى اللّه ُ فقَد بارَزَ اللّه َ بِالعَداوَةِ .
 هر گاه [كسى] منكر را ببيند و بتواند اعتراض كند و نكند، در واقع دوست داشته است كه خدا نافرمانى شود، و هر كه دوست داشته باشد خدا نافرمانى شود، به دشمنى با خدا برخاسته است.

امام صادق عليه السلام ـ خطاب به گروهى از اصحاب خود ـ فرمود : 

إنَّهُ قَد حَقَّ لي أن آخُذَ البَريءَ مِنكُم بِالسَّقيمِ ، و كَيفَ لا يحِقُّ لي ذلكَ و أنتُم يَبلُغُكُم عَنِ الرَّجُلِ مِنكُمُ القَبيحُ و لا تُنكِرونَ عَلَيهِ و لا تَهجُرونَهُ و لا تُؤذونَهُ حتّى يَترُكَهُ ؟ ! .
من حقّ دارم بى گناه شما را به سبب گنه كارتان مؤاخذه كنم. چرا حق نداشته باشم، در حالى كه وقتى شما از كار زشتِ فردى از افراد خود خبردار مى شويد به او اعتراض نمى كنيد و با وى قهر نمى كنيد و اذيّتش نمى كنيد تا از كار زشت خود دست بردارد.

سزاوارترين مردم به امر و نهى كردن

امام على عليه السلام :

إنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِحَيثُ ما عَمِلوا مِنَ المَعاصي و لَم يَنهَهُمُ الرّبّانِيّونَ و الأحبارُ عَن ذلكَ ؛ فإنَّهُم لَمّا تَمادَوا في المَعاصي نَزَلَت بِهِمُ العُقوباتُ .
پيشينيان شما (يهوديان و مسيحيان) از آن رو هلاك گشتند كه گناه مى كردند و علما و دانشمندانشان آنها را منع نمى كردند. پس، وقتى در گناهان فرو رفتند، كيفرها بر آنان فرود آمد.

امام على عليه السلام :

إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ لَم يَلعَنِ القَرنَ الماضِيَ بَينَ أيديكُم إلاّ لِتَركِهِمُ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ ، فَلعَنَ اللّه ُ السُّفَهاءَ لِرُكوبِ المَعاصي ، و الحُلَماءَ لِتَركِ التَّناهي .
 خداوند سبحان نسلهاى گذشته پيش از شما را از رحمت خود دور نساخت مگر بدان سبب كه امر به معروف و نهى از منكر را رها كردند. پس، خداوند سبك سران را به سبب ارتكاب گناهان، از رحمت خويش دور ساخت و بردباران (دانايان) را به سبب ترك كردن نهى از منكر.

امام حسين عليه السلام :

اعتَبِروا أيُّها النَّاسُ بِما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ أولِياءَهُ مِن سوءِ ثَنائهِ عَلَى الأحبارِ ؛ إذ يَقولُ : «لَولا يَنهاهُمُ الرَّبّانِيُّونَ ···» و قالَ : «لُعِنَ الّذينَ كَفَروا مِن بَني إسرائيلَ ···» و إنّما عابَ اللّه ُ ذلكَ عَلَيهِم لأِنَّهُم كانوا يَرَونَ مِنَ الظَّلَمَةِ الّذينَ بَينَ أظهُرِهِمُ المُنكَرَ و الفَسادَ فلا يَنهَونَهُم عَن ذلكَ ، رَغبَةً فيما كانوا يَنالونَ مِنهُمُ ، و رَهبَةً مِمّا يَحذَرونَ ، و اللّه ُ يَقولُ : «فَلا تَخشَوُا النّاسَ وَ اخْشَونِ» .
 اى مردم! از پندى كه خداوند، با بدگويى از عالمان يهود، به دوستان خود داده است عبرت گيريد، آن جا كه مى فرمايد: «چرا علمايشان آنها را نهى نكردند···» و فرمود: «كسانى از بنى اسرائيل كه كافر گشتند لعنت شدند···». خداوند بدين سبب بر علماى يهود خُرده گرفته است كه آنان از ستمگران جامعه خود زشت كارى و تبهكارى مى ديدند، اما به طمع بهره اى كه از آنان مى بردند، و نيز به سبب ترس از آنچه مى ترسيدند، آنان را از زشت كارى منع نمى كردند، حال آن كه خدا مى فرمايد: «از مردم نترسيد و از من بترسيد».

نگهداشتن خود و افراد خانواده از گناهان

امام على عليه السلام ـ درباره آيه «خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد» ـ فرمود :

عَلِّموا أهليكُمُ الخَيرَ .
به افراد خانواده خود كارهاى نيك را آموزش دهيد.

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به ابو بصير از آيه «خود و خانواده خود را از آتشى ··· نگه داريد» كه پرسيد چگونه خانواده را بايد از آتش نگه داشت ـ فرمود :

تأمُرُهُم بِما أمَرَهُمُ اللّه ُ ، و تَنهاهُم عَمّا نَهاهُمُ اللّه ُ عَنهُ ، فإن أطاعُوكَ كُنتَ قَد وَقَيتَهُم ، و إن عَصَوكَ فكُنتَ قَد قَضَيتَ ما عَلَيكَ .
آنها را به انجام آنچه خدا فرمان داده است فرمان مى دهى و از آنچه خدا منعشان فرموده است منع مى كنى. اگر از تو اطاعت كردند آنان را از آتش حفظ كرده اى و اگر نا فرمانيت كردند، تو وظيفه ات را انجام داده اى.

امام صادق عليه السلام :

لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «قُوا أنفُسَكُم و أهليكُم نارا» جَلَسَ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمينَ يَبكي ، فقالَ : أنا عَجَزتُ عَن نَفسي ، كُلِّفتُ أهلي ! فقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : حَسبُكَ أن تَأمُرَهُم بِما تَأمُرُ بِهِ نَفسَكَ ، و تَنهاهُم عَمّا تَنهى عَنهُ نَفسَكَ .
چون آيه «خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد» نازل شد، مردى از مسلمانان نشست و شروع به گريستن كرد و گفت: من خودم را نمى توانم حفظ كنم؛ حالا مسئوليّت خانواده ام نيز به عهده من گذاشته شد. رسول خدا به او فرمود: براى تو همين كافى است كه آنچه را به خودت فرمان مى دهى، به آنان نيز فرمان دهى و از آنچه كه خودت را منع مى كنى، آنان را نيز منع كنى.

جانمايه فرايض

امام حسين عليه السلام :

اعتَبِروا أيُّها النَّاسُ بِما وَعَظَ اللّه ُ بِه أولِياءَهُ ··· و قالَ : «المُؤمِنونَ و المُؤمِناتُ بَعضُهُم أولِياءُ بَعضٍ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ»  فبَدَأ اللّه ُ بِالأمرِ بِالمَعروفِ ، و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ فَريضَةً مِنهُ ؛ لِعِلمِهِ بِأنَّها إذا اُدِّيَت و اُقيمَتِ استَقامَتِ الفَرائضُ كُلُّها هَيِّنُها و صَعبُها ، و ذلكَ أنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ دُعاءٌ إلَى الإسلامِ مَعَ رَدِّ المَظالِمِ و مُخالَفَةِ الظّالِمِ ، و قِسمَةِ الفَيءِ و الغَنائمِ ، و أخذِ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها ، و وَضعِها في حَقِّها
اى مردم! از پندى كه خداوند به دوستان خود داده است، عبرت گيريد··· و فرمود: «مردان مؤمن و زنان مؤمن برخى بر برخى ديگر ولايت دارند امر به معروف و نهى از منكر مى كنند». خداوند از امر به معروف و نهى از منكر به عنوان يك فريضه از جانب خود، آغاز كرد؛ زيرا مى دانست كه اگر اين فريضه انجام گيرد و برپا شود، همه فرايض ديگر، از آسان و سخت، به كار بسته خواهد شد؛ چون امر به معروف و نهى از منكر دعوت به اسلام است با ردّ مظالم (باز گرداندن حقوقِ به ناحق گرفته مردم به آنان) و مخالفت با ستمگر و تقسيم [عادلانه] بيت المال و غنايم و گرفتن بجاى زكات و خرج كردن بجاى آنها.

امام باقر عليه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ ، و مِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، و تَأمَنُ المَذاهِبُ ، و تَحِلُّ المَكاسِبُ ، و تُرَدُّ المَظالِمُ ، و تَعمُرُ الأرضُ ، و يُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ ، و يَستَقيمُ الأمرُ .
 امر به معروف و نهى از منكر راه پيامبران است و شيوه نيكوكاران. فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن برپا مى شود و راه و روشها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده به صاحبانش بر مى گردد و زمين آبادان مى شود و از دشمنان انتقام گرفته مى شود و كارها سامان مى پذيرد.

حق گويى در برابر پيشواى ستمگر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أفضَلُ الجِهادُ كَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ ، أفضَلُ الجِهادِ كَلِمَةُ حُكمٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ
 برترين جهاد، سخن عادلانه در برابر پيشوايى ستمگر است. برترين جهاد سخن حق در برابر پيشواى ستمگر است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

سَيِّدُ الشُّهَداءِ : حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ ، و رَجُلٌ قامَ إلى إمامٍ جائرٍ فأمَرَهُ و نَهاهُ فقَتَلَهُ .
 سرور شهيدان، [يكى ]حمزه فرزند عبد المطلب است و [ديگرى ]مردى است كه در برابر پيشوايى ستمگر بر پا خيزد و او را امر و نهى كند و آن پيشوا او را بكشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أحَبُّ الجِهادِ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ كَلِمَةُ حَقٍّ تُقالُ لإِمامٍ جائرٍ .
محبوبترين جهاد نزد خداوند عزّ و جلّ، سخن حقى است كه به پيشواى ستمگر گفته شود.

الترغيب و الترهيب :

 عَرَضَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ عِندَ الجَمرَةِ الاُولى ، فقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أيُّ الجِهادِ أفضَلُ ؟ فسَكَتَ عَنهُ ، فلَمّا رَمَى الجَمرَةَ الثّانِيَةَ سَألَهُ ، فسَكَتَ عَنهُ ، فلَمّا رَمى جَمرةَ العَقَبَةِ وَضَعَ رِجلَهُ في الغَرزِ لِيَركَبَ ، قالَ : أينَ السّائلُ ؟ قالَ : أنا يا رَسولَ اللّه ِ . قالَ : كَلِمَةُ حَقٍّ تُقالُ عِندَ ذي سُلطانٍ جائرٍ .
هنگام رمى جمره اوّل، مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! كدام جهاد برتر است؟ حضرت پاسخش را نداد. چون به جمره دوم سنگريزه انداخت آن مرد باز همين را پرسيد. حضرت جوابش را نداد. وقتى به جمره عقبه سنگريزه انداخت و پا در ركاب نهاد تا سوار شود، فرمود: آن سؤال كننده كجاست؟ مرد عرض كرد: من هستم اى رسول خدا! حضرت فرمود: سخن حقى كه در برابر قدرتمندى ستمگر گفته شود.

امام على عليه السلام :

و إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لا يُقَرِّبانِ مِن أجَلٍ و لا يَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، و أفضَلُ مِن ذلكَ كُلِّهِ كَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ .
امر به معروف و نهى از منكر، نه اجل را نزديك مى كنند و نه روزى را كم و برتر از همه اينها، سخن عادلانه و حقى است كه در برابر پيشوايى ستمگر گفته شود.

امام على عليه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لا يُقَرِّبانِ مِن أجَلٍ و لا يَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لكِن يُضاعِفانِ الثَّوابَ و يُعظِمانِ الأجرَ ، و أفضَلُ مِنهُما كَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ .
امر به معروف و نهى از منكر، نه اجلى را نزديك مى گردانند و نه از روزى مى كاهند، بلكه ثواب را دو چندان و مزد را بزرگ مى سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منكر سخن عادلانه و حقى است كه در برابر پيشواى ستمگر گفته شود.

امام على عليه السلام :

مَن آثَـرَ رِضـى رَبٍّ قادِرٍ فليَتَكَلَّمْ بِكَلِمةِ عَدلٍ عِندَ سُلطانٍ جائرٍ .
هر كه خشنودىِ پروردگار توانا را برگزيد، پس بايد سخن حق را در برابر پيشواى ستمگر بر زبان آورد.

امام باقر عليه السلام :

 مَن مَشى إلى سُلطانٍ جائرٍ فأمَرَهُ بِتَقوَى اللّه ِ و وَعَظَهُ و خَوَّفَهُ ، كانَ لَهُ (مِثلُ) أجرِ الثَّقَلَينِ مِنَ الجِنِّ و الإنسِ و مِثلُ أعمالِهِم .
 هر كه نزد پيشوايى ستمگر برود و او را به تقواى خدا فرمان دهد و موعظه اش كند و [از عذاب و خشم خدا ]بترساندش، برايش همانند اجر جنّ و انس و همانند اعمال آنها باشد.

نهى از منكر تقدير را عوض نمى كند

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لا يَدفَعُ رِزقا، و لا يُقَرِّبُ أجَلاً .
 همانا امر به معروف و نهى از منكر، نه از روزى و رزقى جلو گيرد و نه اجلى را نزديك گرداند.

امام على عليه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ ، لَخُلُقان مِن خُلُقِ اللّه ِ سُبحانَهُ ، و إنَّهُما لا يُقَرِّبانِ مِن أجَلٍ و لا يَنقُصانِ مِن رِزقٍ .
همانا امر به معروف و نهى از منكر دو خصلت از خصلتهاى خداوند سبحان هستند و اين دو نه مرگ را نزديك مى كنند و نه از روزى [انسان ]مى كاهند.

امام على عليه السلام :

اعلَموا أنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لَم يُقَرِّبا أجَلاً ، و لَم يَقطَعا رِزقا .
 بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر، اجل كسى را نزديك نكرده اند و روزى كسى را نبريده اند.

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لَم يُقَرِّبا أجَلاً ، و لَم يُباعِدا رِزقا .
 امر به معروف و نهى از منكر، اجلى را نزديك نمى سازند و روزى اى را دور نمى گردانند.

خطرِ امر به معروف و نهى از منكر نكردن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إذا لَم يأمُروا بِمَعروفٍ و لَم يَنهَوا عَن مُنكَرٍ و لَم يَتَّبِعوا الأخيارَ مِن أهلِ بَيتي ، سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِم شِرارَهُم ، فيَدعوا عِندَ ذلكَ خِيارُهُم فلا يُستَجابُ لَهُم .
هرگاه [مردم] امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند، خداوند بَدان آنها را بر ايشان مسلّط گرداند، و در اين هنگام نيكانشان دعا كنند و دعايشان مستجاب نشود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

إذا عَظَّمَت اُمَّتيَ الدّنيا نُزِعَت مِنها هَيبَةُ الإسلام ، و إذا تَرَكَتِ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ حُرِمَت بَرَكَةَ الوَحيِ .
هرگاه دنيا در نظر امّت من بزرگ آيد، شكوه اسلام از آنان گرفته شود و هر گاه امر به معروف و نهى از منكر را وا گذارند، از بركت وحى محروم گردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ و لَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنكَرِ أو لَيَلحِيَنَّكُمُ . اللّه ُ كما لَحَيْتُ عَصايَ هذِه ـ لِعودٍ في يَدِهِ ـ .
 بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد، و گر نه همان گونه كه من پوست اين چوبدستى خود را كنده ام، خداوند پوست شما را مى كَنَد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إذا تَرَكَت اُمَّتيَ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ فَلْيُؤذَنْ بِوِقاعٍ مِنَ اللّه ِ جلَّ اسمُهُ .
هر گاه امّت من امر به معروف و نهى از منكر را فرو گذارد، بايد با خداوند جليل اعلان جنگ كند [و خود را براى بلايى سخت از جانب خداوند جليل آماده گرداند].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ و لَتَنهُنَّ عَنِ المُنكَرِ ، أو لَيَعُمَّنَّكُم عَذابُ اللّه ِ .
يا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد، يا عذاب خدا همه شما را فرا مى گيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ النّاسَ إذا رأوُا الظّالِمَ فلَم يأخُذوا عَلى يَدَيهِ ، أوشَكَ أن يَعُمَّهُمُ اللّه ُ بِعِقابٍ مِنهُ .
اگر مردم، ستمگر را ببينند و دستش را [از انجام ظلم] نگيرند، زود باشد كه خداوند كيفر خود را شامل همه آنان كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ و نَهَوا عَنِ المُنكَرِ و تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ ، فإذا لَم يَفعَلوا ذلكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ ، و سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ ، و لَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ في الأرضِ و لا في السَّماءِ
مردم تا زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر كنند و در كارهاى نيك هميارى نمايند ، در خير و خوبى خواهند بود. اما هر گاه چنين نكنند، بركتها از آنان باز گرفته شود و عدّه اى از آنان بر عدّه ديگر سلطه پيدا كنند و ديگر نه در زمين برايشان ياورى باشد و نه در آسمان.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ أوَّلَ ما دَخَلَ النَّقصُ عَلى بَني إسرائيلَ أنَّهُ كانَ الرَّجُلُ يَلقَى الرَّجُلَ فَيقولُ : يا هذا اتَّقِ اللّه َ و دَعْ ما تَصنَعُ بِهِ فإنَّهُ لا يَحِلُّ لَكَ ، ثُمَّ يَلقاهُ مِنَ الغَدِ و هُوَ عَلى حالِهِ ، فلا يَمنَعُهُ ذلكَ أن يَكونَ أكيلَهُ و شَريبَهُ و قَعيدَهُ ، فلَمّا فَعَلوا ذلكَ ضَرَبَ اللّه ُ قُلوبَ بَعضِهِم بِبَعضٍ ، ثُمَّ قالَ : «لُعِنَ الّذينَ كَفَروا مِن بَني إسرائيلَ» ····· كَلاّ و اللّه ِ لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ ، و لَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنكَرِ ، و لَتَأخُذُنَّ عَلى يَدِ الظّالِمِ ، و لَتَأطُرُنَّهُ عَلَى الحَقِّ أطْرا .
 نخستين عيب و نقصى كه بر بنى اسرائيل وارد شد اين بود كه هر گاه مردى با مردى [خلافكار] رو به رو مى شد، به او مى گفت: اى مرد! از خدا بترس و گناه نكن كه اين كارها بر تو روا نيست. اما فرداى آن روز وى را با همان وضع (خلافكارى و گناه) مشاهده مى كرد ولى، براى اين كه هم كاسه و هم پياله و همنشين او باشد او را از گناه منع نمى كرد. چون اين رفتار را در پيش گرفتند، خداوند دلهاى آنها را به جان يكديگر انداخت و آن گاه فرمود: «كسانى از بنى اسرائيل كه كافر گشتند، لعنت شدند···». ··· آرى، به خدا سوگند كه بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و دست ستمگر را بگيريد و او را با زور هم كه شده، به سمت حق بكشانيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ الأحبارَ مِنَ اليَهودِ و الرُّهبانَ مِنَ النّصارَى لَمّا تَرَكوا الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لَعَنَهُمُ اللّه ُ عَلى لِسانِ أنبِيائهِم ، ثُمَّ عُمُّوا بِالبَلاءِ .
 چون عالمان يهود و راهبان نصارا كار امر به معروف و نهى از منكر را رها كردند، خداوند به زبان پيامبرانشان آنها را لعنت كرد و سپس بلا همه آنها را فرا گرفت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

و اللّه ِ لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ و لَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنكَرِ و لَتَأخُذُنَّ عَلى أيدي الظّالِمِ و لَتَأطُرُنَّهُ عَلَى الحَقِّ أطْرا ، أو لَيَضرِبَنَّ اللّه ُ بِقُلوبِ بَعضِكُم عَلى بَعضٍ ، ثُمَّ يَلعَنُكُم كما لَعَنَهُم
 به خدا سوگند كه يا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و جلو ستمگر را مى گيريد و او را با زور هم كه شده به راه حق مى كشانيد و يا خداوند دلهاى شما را به جان يكديگر مى اندازد، آن گاه همچنان كه عالمان يهود و راهبان مسيحى را از رحمت خويش دور كرد، شما را نيز از رحمتش دور مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :


لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ و لَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنكَرِ ، أو لَيَبعَثَنَّ اللّه ُ عَلَيكُمُ العَجَمَ فلَيضرِبُنَّ رِقابَكُم ، و لَيَكونُنَّ أشِدّاءَ لا يَفِرّونَ .
بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و گرنه خداوند عجم را به سر وقت شما مى فرستد، كه گردن شما را مى زنند و مردمانى سرسختند و نمى گريزند.

الترغيب و الترهيب ـ به نقل از عايشه ـ :

دَخَلَ عَلَيَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فعَرَفتُ في وَجهِهِ أن قَد حَضَرَهُ شَيءٌ ، فتَوَضَّأ و ما كَلَّمَ أحَدا ، فلَصِقتُ بِالحُجرَةِ أستَمِعُ ما يَقولُ ، فقَعَدَ عَلَى المِنبَرِ فحَمِدَ اللّه َ و أثنى عَلَيهِ و قالَ : يا أيُّها النّاسُ ، إنَّ اللّه َ يَقولُ لَكُم : مُروا بِالمَعروفِ و انهَوا عَنِ المُنكَرِ ، قَبلَ أن تَدعوا فلا اُجيبَ لَكُم ، و تَسألوني فلا اُعطِيَكُم ، و تَستَنصِروني فلا أنصُرَكُم
 پيامبر صلى الله عليه و آله نزد من آمد. از چهره آن حضرت دريافتم كه موضوعى پيش آمده است. آن گاه وضو ساخت و با هيچ كس سخنى نگفت. من گوشم را به ديوار اتاق چسباندم تا ببينم حضرت چه مى گويد. پيامبر صلى الله عليه و آله بر منبر نشست و حمد و ثناى خدا گفت و آن گاه فرمود: اى مردم! خداوند به شما مى فرمايد: امر به معروف و نهى از منكر كنيد پيش از آن كه دعا كنيد و دعايتان را مستجاب نكنم و از من بخواهيد و به شما ندهم و از من يارى طلبيد و ياريتان نرسانم.

الترغيب و الترهيب :

أنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : لا تَزالُ «لا إلهَ إلاّ اللّه ُ» تَنفَعُ مَن قالَها ، و تَرُدُّ عَنهُمُ العَذابَ و النِّقمَةَ ، ما لَم يَستَخِفّوا بِحَقِّها . قالوا : يا رَسولَ اللّه ِ ، و ما الاستِخفافُ بِحَقِّها ؟ قالَ : يَظهَرُ العَمَلُ بِمَعاصي اللّه ِ ، فلا يُنكَرُ ، و لا يُغَيَّرُ .
 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كلمه لا إله إلاّ اللّه پيوسته براى گويندگان آن سودمند است و عذاب و خشم الهى را از آنها دور مى سازد به شرط اين كه حقّ آن را سبك نشمارند. عرض كردند: اى رسول خدا! سبك شمردن حق آن چيست؟ فرمود: عمل به معاصى خدا آشكار شود و كسى اعتراض نكند و در صدد تغييرش برنيايد.

امام على عليه السلام ـ در سفارش به حسنين عليهما السلام پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم ـ فرمود :

لا تَترُكوا الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ فَيُوَلّى عَلَيكُم شِرارُكُم ثُمَّ تَدعونَ فلا يُستَجابُ لَكُم .
 امر به معروف و نهى از منكر را رها مكنيد كه در اين صورت بدان شما زمام امورتان را به دست مى گيرند و آن گاه هر چه دعا كنيد، مستجاب نخواهد شد.

امام صادق عليه السلام ـ در نامه اى به شيعيان ـ نوشت : 

لَيَعطِفَنَّ ذَوو السِّنِّ مِنكُم و النُهى عَلى ذَوي الجَهلِ و طُلاّبِ الرِّئاسَةِ ، أو لَتُصيبَنَّكُم لَعنَتي أجمَعينَ .
بايد افراد پخته و خردمند شما براى نادانان و رياست طلبان دل بسوزانند [و نصيحت و ارشادشان كنند] و گر نه لعن و نفرين من به همه شما مى رسد.

امام كاظم عليه السلام :

لَتَأمُرونَ بِالمَعروفِ و لَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ، أو لَيُسـتَعمَلَنَّ عَلَيكُم شِرارُكُم فيَدعوا خِيارُكُم فلا يُستَجابُ لَهُم .
بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد، و گر نه نابكاران شما، زمام كارهايتان را به دست مى گيرند، آنگاه نيكانتان دعا كنند، ولى دعايشان مستجاب نشود.

رهايى از آن كسى است كه فرمان برد و فرمان دهد

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «چون اندرزى را كه به آنها داده شده بود از ياد بردند···» ـ فرمود :

كانوا ثَلاثَةَ أصنافٍ : صِنفٌ ائتَمَروا و أمَروا فنَجَوا ، و صِنفٌ ائتَمَروا و لَم يَأمُروا فمُسِخوا ذَرَّا ، و صِنفٌ لَم يأتَمِروا و لَم يأمُروا فهَلَكوا .
 آنها سه گروه بودند: گروهى كه هم خود فرمان [خدا را درباره خوددارى از صيد ماهى ]اطاعت كردند و هم [به ديگران] فرمان دادند، اينها نجات يافتند؛ گروهى كه فرمان بردند (به امر الهى عمل كردند) اما [ديگران را به خوددارى از صيد ]فرمان ندادند، اينها به شكل مورچه، مسخ شدند؛ و گروهى كه نه خود فرمان بردند و نه [ديگران را] فرمان دادند، اينها هلاك گشتند.

خطرِ گناه كردنِ آشكار

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 إنَّ اللّه َ لا يُعَذِّبُ العامَّةَ بِعَمَلِ الخاصَّةِ ؛ حتّى تَكونَ العامَّةُ تَستَطيعُ تُغَيِّرُ عَلَى الخاصَّةِ ، فإذا لَم تُغَيِّرِ العامَّةُ عَلى الخاصَّةِ عَذَّبَ اللّه ُ العامَّةَ و الخاصَّةَ .
 تا زمانى كه عموم مردم در صدد تغيير خلافكاريهاى عدّه اى خاص برآيند، خداوند عموم را به گناه عدّه اى خاص عذاب نمى كند. اما اگر عموم مردم در صدد اصلاح آن عدّه خاص برنيايند، خداوند عموم مردم و آن عدّه خاص را عذاب مى كند.

امام على عليه السلام :

أيُّها النّاسُ ، إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ لا يُعَذِّبُ العامَّةَ بِذَنبِ الخاصَّةِ إذا عَمِلَتِ الخاصَّةُ بِالمُنكَرِ سِرّا مِن غَيرِ أن تَعلَمَ العامَّةُ ، فإذا عَمِلَتِ الخاصَّةُ بِالمُنكَرِ جِهارا فلَم يُغَيِّرْ ذلكَ العامَّةُ ، استَوجَبَ الفَريقانِ العُقوبَةَ مِنَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ
 اى مردم! همانا خداوند متعال عموم مردم را به گناه عدّه اى خاص عذاب نمى كند، اگر آن عدّه در نهان زشت كارى كنند و عموم از آن آگاه نباشند. اما اگر عدّه اى خاص آشكارا گناه كنند و عموم مردم اعتراض ننمايند، در اين صورت هر دو دسته سزاوار كيفر خداوند متعال هستند.

بحار الأنوار : امام صادق ـ به نقل از پدر بزرگوارش عليهما السلام ـ فرمود : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود

إنَّ المَعصِيَةَ إذا عَمِلَ بِها العَبدُ سِرّا لَم تَضُرَّ إلاّ عامِلَها ، و إذا عَمِلَ بِها عَلانِيَةً و لَم يُغَيَّرْ عَلَيهِ أضَرَّتِ العامَّةَ

 اگر آدمى گناه را پنهانى انجام دهد، جز به گنهكار زيان نمى زند، ولى اگر آشكارا انجامش دهد و كسى به او اعتراض نكند، زيانش به همگان مى رسد

امام صادق عليه السلام فرمود:

و ذلكَ أنَّهُ يَذِلُّ بِعَمَلِهِ دينُ اللّه ِ ، و يَقتَدي بِهِ أهلُ عَداوَةِ اللّه ِ
علّتش اين است كه او با گناه آشكار خود، دين خدا را خوار مى كند و دشمنان خدا از او سرمشق مى گيرند.

امام صادق عليه السلام : 

ما أقَرَّ قَومٌ بِالمُنكَرِ بَينَ أظهُرِهِم لا يُغيِّرونَهُ إلاّ أوشَكَ أن يَعُمَّهُمُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ بِعِقابٍ مِن عِندِهِ
هر گاه مردمى در برابر زشت كاريهايى كه در ميانشان صورت مى گيرد دم فرو بندند و آن را تغيير ندهند، زود باشد كه خداوند عزّ و جلّ كيفر خود را شامل همه آنان سازد.

هر كس به كردار عدّه اى راضى باشد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إذا عُمِلَتِ الخَطيئَةُ في الأرضِ ، كانَ مَن شَهِدَها فأنكَرَها كمَن غابَ عَنها، و مَن غابَ عَنها فرَضِيَها كانَ كمَن شَهِدَها .
 هر گاه در روى زمين گناهى صورت گيرد، كسى كه شاهد آن باشد و از آن كار خرده گيرد، مانند كسى است كه شاهد آن نبوده است و كسى كه شاهدش نباشد، اما به آن كار راضى باشد، مانند كسى است كه شاهد آن بوده است.

امام على عليه السلام :

الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم ، و عَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، و إثمُ الرِّضا بِهِ .
 هر كه به كردار عده اى راضى باشد، مانند كسى است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلى دست زند او را دو گناه باشد: گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن.
 

امام على عليه السلام :

 أيُّها النّاسِ ، إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ ، و إنَّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمودَ رَجُلٌ واحِدٌ ، فعَمَّهُمُ اللّه ُ بِالعَذابِ لَمّا عَمَّوهُ بِالرِّضا .
اى مردم! راضى بودن و ناراضى بودن به كارى، مردم را در [پيامد ]آن كار شريك مى گرداند. ناقه ثمود را تنها يك نفر پى كرد، اما خداوند همه قوم ثمود را عذاب داد؛ زيرا همه به كار آن مرد راضى بودند.

امام على عليه السلام :

 إنَّما هُوَ الرِّضا و السُّخطُ ، و إنَّما عَقَرَ النّاقَةَ رَجُلٌ واحِدٌ ، فلَمّا رَضُوا أصابَهُمُ العَذابُ ، فإذا ظَهَرَ إمامُ عَدلٍ فمَن رَضِيَ بِحُكمِهِ و أعانَهُ عَلى عَدلِه فهُوَ وَلِيُّهُ ، و إذا ظَهَرَ إمامُ جَورٍ فمَن رَضِيَ بِحُكمِهِ و أعانَهُ عَلى جَورِهِ فهُوَ وَلِيُّهُ .
ملاك، راضى بودن و ناراضى بودن است. ناقه [ثمود] را فقط يك فرد پى كرد اما چون ديگران به كار او راضى بودند، عذاب به همه آنها رسيد. پس، هر گاه پيشوايى دادگر روى كار آيد، هر كه به حكومت او رضايت دهد و در راه عدالت، ياريش كند همو دوست و ولىّ اوست؛ و هر گاه پيشوايى ستمگر بر سر كار آيد، هر كه به حكومتش رضايت دهد و در ستمگريهايش به او كمك رساند، همو دوست و ولىّ او باشد.

امام على عليه السلام :

إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ ، فمَن رَضِيَ أمرا فقَد دَخَلَ فيهِ ، و مَن سَخِطَهُ فقَد خَرَجَ مِنهُ .
 راضى بودن و ناراضى بودن به كارى، مردم را در آن كار شريك مى گرداند. پس، هر گاه كسى به كارى راضى باشد، شريك آن كار باشد و هر گاه كسى به آن راضى نباشد، از حيطه آن بيرون است.

نهج البلاغه :

مِن خطبةٍ للإمام عَليٍّ عليه السلام لَمّا أظفَرهُ اللّه ُ بأصحابِ الجَمَلِ ، و قَد قالَ له بعضُ أصحابِهِ : وددتُ أنّ أخي فُلانا كانَ شاهِدا ليَرى ما نَصَرَكَ اللّه ُ بِه ، فقالَ عليه السلام : أ هَوى أخيكَ مَعَنا ؟ فقالَ : نَعَم ، قالَ : فقَد شَهِدَنا ! و لقَد شَهِدَنا في عَسكَرِنا هذا أقوامٌ (قَومٌ) في أصلابِ الرِّجالِ و أرحامِ النِّساءِ ، سيَرعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ ، و يَقوى بِهِمُ الإيمانُ .
 زمانى كه خداوند در جنگ جمل ياران على عليه السلام را پيروز كرد يكى از ياران به حضرت گفت : دوست داشتم برادرم در جنگ جمل مى بود و مى ديد چگونه خداوند ما را بر دشمنان پيروز نمود ! حضرت فرمود : آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: پس، او با ما بوده است و در اين سپاه ما، مردمانى با ما هستند كه هنوز در پشت مردها و زهدانهاى زنانند؛ بزودى دست زمان آنها را بيرون آورَد و به سبب آنان، ايمانِ به خدا نيرومند گردد.

بحار الأنوار : امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «پيش از من پيامبرانى با معجزه ها و آن چه اكنون مى خواهيد آمدند. اگر راست مى گوييد، چرا آنها را كشتيد» ـ فرمود :

 و قَد عَلِمَ أنَّ هؤلاءِ لَم يَقتُلوا ، و لَكِنْ فقَد كانَ هَواهُم مَعَ الّذينَ قَتَلوا ، فسَمّاهُمُ اللّه ُ قاتِلينَ لِمُتابَعَةِ هَواهُم و رِضاهُم لِذلكَ الفِعلِ .حديث و في خَبَرٍ : كانَ بَينَ الّذينَ خُوطِبوا بِهذا القَولِ و بَينَ القاتِلينَ خَمسَ مِائَةِ عامٍ ، فسَمّاهُمُ اللّه ُ قاتِلينَ بِرِضاهُم بِما صَنَعَ اُولئكَ
 خدا مى دانست كه آنها آن پيامبران را نكشته اند، اما به كسانى كه آن پيامبران را كشتند گرايش داشتند. پس، خداوند به دليل گرايش به آنها و راضى بودن به كرده آنان، ايشان را قاتل ناميد. در خبر ديگرى آمده است: ميان مخاطبان اين آيه و كسانى كه پيامبران پيشين را كشته بودند، پانصد سال فاصله بود ، اما چون اين افراد به كار آن قاتلان پيامبران راضى بودند، خداوند آنان را قاتل ناميده است.

امام جواد عليه السلام :

مَنِ استَحسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ .
 هر كس كار زشتى را نيك شمارد، در آن كار شريك باشد.

امام جواد عليه السلام :
 

مَن شَهِدَ أمرا فكَرِهَهُ كانَ كمَن غابَ عَنهُ ، و مَن غابَ عَن أمرٍ فرَضِيَهُ كانَ كمَن شَهِدَهُ
 كسى كه شاهد كارى باشد و آن را ناخوش بدارد مانند كسى است كه شاهد آن نبوده است و كسى كه شاهد كارى نباشد اما به آن راضى باشد، مانند كسى است كه شاهد آن بوده است.

شرايط كسى كه امر به معروف مى كند

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا يَأمُرُ بِالمَعروفِ و لا يَنهى عَنِ المُنكَرِ إلاّ مَن كانَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفيقٌ بِما يَأمُرُ بِهِ رَفيقٌ فيما يَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فيما يَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فيما يَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما يَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما يَنهى عَنهُ .
 امر به معروف و نهى از منكر نكند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود، طريق مدارا پيش گيرد. در امر و نهى خود، به عدالت رفتار كند و به آنچه امر و نهى مى كند، دانا باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فليَكُنْ أمرُهُ ذلكَ بِمَعروفٍ .
 كسى كه به كار خوبى فرمان مى دهد، بايد اين فرمان دادن را با شيوه خوبى انجام دهد.

امام باقر عليه السلام : 

يَكون في آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ يُتبَعُ فيهِم قَومٌ مُراؤونَ يَتَقَرَّأونَ و يَتَنَسَّكونَ حُدَثاءُ سُفَهاءُ .حديث ، لا يُوجِبونَ أمرا بِمَعروفٍ و لا نَهيا عَن مُنكَرٍ إلاّ إذا أمِنوا الضَّرَرَ ، يَطلُبونَ لأِنفُسِهِمُ الرُّخَصَ و المَعاذيرَ .
در آخر الزمان مردمى آيند كه در ميان آنان عدّه اى رياكار و مدّعى قرآن دانى و عبادت گزارى پيرويشان كنند و ناپخته و سبك سرند، آنان امر به معروف و نهى از منكر را فقط زمانى واجب مى دانند كه گزندى به آنها نرسد و براى خود عذرها و بهانه ها مى تراشند.

امام صادق عليه السلام :

إنَّما يَأمُرُ بِالمَعروفِ و يَنهى عَنِ المُنكَرِ مَن كانَت فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : عامِلٌ بِما يَأمُرُ بِهِ و تارِكٌ لِما يَنهى عَنهُ ، عادِلٌ فيما يَأمُرُ عادِلٌ فيما يَنهى ، رَفيقٌ فيما يَأمُرُ و رَفيقٌ فيما يَنهى .
 كسى [بايد] امر به معروف و نهى از منكر كند كه سه خصوصيت در او باشد: به آنچه فرمان مى دهد، خود عمل كند. آنچه را نهى مى كند، خود نيز ترك گويد. در امر و نهى خود عدالت را رعايت كند و در امر و نهيش، طريق ملايمت پيش گيرد.

بحار الأنوار :

 سُئلَ عَن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : عَن الأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ أ واجبٌ هوَ عَلَى الاُمَّةِ جَميعا؟ قالَ : لا ، فَقيلَ : و لِمَ ؟ قالَ : إنَّما هُوَ عَلَى القَوِيِّ المُطاعِ العالِمِ بِالمَعروفِ مِنَ المُنكَرِ ، لا عَلَى الضَّعَفَةِ الّذينَ لا يَهتَدونَ سَبيلاً ، إلى أيٍّ مِن أيٍّ يَقولُ ، إلَى الحَقِّ أم إلَى الباطِلِ ؟! و الدَّليلُ عَلى ذلكَ مِن كِتابِ اللّه ِ قَولُ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ : «وَ لْتَكُنْ مِنكُمْ اُمَّةٌ يَدْعونَ إلَى الخَيْرِ···» .
از امام صادق عليه السلام سؤال شد : آيا امر به معروف و نهى از منكر بر همه امت واجب است ؟ حضرت فرمود : واجب نيست. عرض شد: چرا؟ فرمود: زيرا اين كار بر عهده كسى است كه قدرت داشته باشد، از او حرف شنوى داشته باشند و خوب را از بد باز شناسد؛ نه بر افراد ناتوانى كه راه و چاه را تشخيص نمى دهند و نمى دانند از چه به چه دعوت كنند، به باطل يا به حق. دليل اين سخن از كتاب خداوند، اين سخن خداوند عزّ و جلّ است كه مى فرمايد: «بايد از ميان شما گروهى باشند كه به خير دعوت كنند···».

نكوهش واعظ غير متّعظ

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

يُؤتى بِالرَّجُلِ يَومَ القِيامَةِ فيُلقى في النّارِ ، فتَندَلِقُ أقتابُ بَطنِهِ فيَدورُ بِها كما يَدورُ الحِمارُ في الرَّحى ، فيَجتَمِعُ إلَيهِ أهلُ النّارِ فيَقولونَ : يا فُلانُ ، ما لَكَ ؟ أ لَم تَكُن تَأمُرُ بِالمَعروفِ و تَنهى عَنِ المُنكَرِ ؟ ! فيَقولُ : بَلى كُنتُ آمُرُ بِالمَعروفِ و لا آتيهِ ، و أنهى عَنِ المُنكَرِ و آتيهِ .
روز قيامت مردى را مى آورند و در دوزخ مى افكنند و روده هايش از شكمش بيرون مى ريزد و در جهنم مانند خر آسياب مى چرخد. دوزخيان دور او را مى گيرند و مى گويند: فلانى! چه شده است؟ مگر امر به معروف و نهى از منكر نمى كردى؟ پاسخ مى دهد: چرا، امر به معروف مى كردم، اما خود عمل نمى كردم و نهى از منكر مى كردم ليكن خودم مرتكب آن مى شدم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

يَا بنَ مَسعودٍ ، لا تَكُنْ مِمَّن يُشَدِّدُ عَلَى النّاسِ و يُخَفِّفُ عَن نَفسِهِ ، يَقولُ اللّه ُ تَعالى : «لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلونَ» ؟! .
اى پسر مسعود! از آنان مباش كه بر مردم سخت مى گيرند و بر خود آسان. خداوند متعال مى فرمايد: «چرا مى گوييد چيزى را كه خود عمل نمى كنيد؟».

امام على عليه السلام :

 إنّي لأَرفَعُ نَفسي أن أنهى النّاسَ عَمّا لَستُ أنتَهي عَنهُ ، أو آمُرَهُم بِما لا أسبِقُهُم إلَيهِ بعَمَلي .
 من شأن خود را بالاتر از آن مى دانم كه آنچه را خودم ترك نمى كنم مردم را از آنها باز دارم، يا به كارى فرمانشان دهم كه خود جلوتر به آن عمل نكنم.

امام على عليه السلام : 

لا تَكُنْ مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بغَيرِ العَمَلِ ··· يَنهى و لا يَنتَهي ، و يَأمُرُ بِما لا يَأتي .
چونان كسى مباش كه بى عمل به آخرت اميد مى بندد··· از خلافكارى و گناه باز مى دارد، اما خود باز نمى ايستد و به كارهاى خوب فرمان مى دهد، ولى خود انجام نمى دهد.

امام على عليه السلام :

أظهَرُ النّاسِ نِفاقا : مَن أمَرَ بِالطّاعَةِ و لَم يَعمَل بِها ، و نَهى عَنِ المَعصِيَةِ و لَم يَنتَهِ عَنها .
آشكارترين منافق كسى است كه به فرمانبرى از خدا فرمان مى دهد و خود بدان عمل نمى كند و از گناه باز مى دارد و خود از آن باز نمى ايستد.

امام على عليه السلام :

كَفى بِالمَرءِ غَوايَةً أن يَأمُرَ النّاسَ بِما لا يَأتَمِرُ بِهِ ، و يَنهاهُم عَمّا لا يَنتَهي عَنهُ .
 در گمراهى انسان همين بس كه مردم را به چيزى فرمان دهد، كه خود انجام نمى دهد و آنها را از چيزى باز دارد كه خود باز نمى ايستد.

امام على عليه السلام :

كَفى بِالمَرءِ جَهلاً أن يُنكِرَ عَلَى النّاسِ ما يَأتي مِثلَهُ .
در نادانى انسان همين بس كه بر مردم كارهايى را خُرده بگيرد كه مانند آنها را خود انجام مى دهد.

امام على عليه السلام :

لَعَنَ اللّه ُ الآمِرينَ بِالمَعروفِ التّارِكينَ لَهُ ، و النّاهينَ عَنِ المُنكَرِ العامِلينَ بِهِ .
نفرين خدا بر كسانى كه به خوبى فرمان مى دهند و خود آن را فرو مى گذارند و بر كسانى كه از زشتى باز مى دارند و خود مرتكب آن مى شوند.

امام على عليه السلام :

رُبَّ آمِرٍ غَيرُ مُؤتَمِرٍ ، رُبَّ زاجِرٍ غَيرُ مُزدَجِرٍ ، رُبَّ واعِظٍ غَيرُ مُرتَدِعٍ ، رُبَّ عالِمٍ غَيرُ مُنتَفِعٍ .
بسا كسانى كه به كارهاى خوب فرمان مى دهند و خود بدانها عمل نمى كنند؛ بسا كسانى كه از بدى باز مى دارند و خود باز نمى ايستند؛ بسا كسانى كه پند مى دهند و خود پند نمى پذيرند؛ بسا دانايانى كه از دانش خود بهره برنمى گيرند.

امام على عليه السلام :

كُنْ آمِرا بِالمَعروفِ عامِلاً بِهِ ، و لا تَكُن مِمَّن يَأمُرُ بِهِ و يَنأى عَنهُ ، فيَبوءَ بِإثمِهِ و يَتَعَرَّضَ مَقتَ رَبِّهِ .

 امر كننده به معروف و عمل كننده به آن باش و چونان كسى مباش كه به كار خوب فرمان مى دهد اما خود از آن دورى مى كند و گناهش را به دوش مى كشد و خويشتن را در معرض خشم پروردگارش مى گذارد.

امام على عليه السلام :

كُن آخَذَ النّاسِ بِما تَأمُرُ بِهِ ، و أكَفَّ النّاسِ عَمّا تَنهى عَنهُ .
به آنچه فرمان مى دهى، خودْ بيش از همه عمل كن و از آنچه باز مى دارى، خودْ بيش از همه خوددارى كن.

امام على عليه السلام : 

مَن كانَ فيهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدّنيا و الآخِرَةُ : يَأمُرُ بِالمَعروفِ و يَأتَمِرُ بِهِ ، و يَنهى عَنِ المُنكَرِ و يَنتَهي عَنهُ ؛ و يُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّه ِ جلَّ و عَلا
هر كه سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم ماند: امر به معروف كند و خود به آن عمل كند، نهى از منكر كند و خود از آن باز ايستد و از حدود خداوند عزّ و جلّ پاسدارى كند.

امام على عليه السلام : 

و انهَوا عَنِ المُنكَرِ و تَناهَوا عَنهُ ؛ فإنَّما اُمِرتُم بِالنَّهيِ بَعدَ التّناهي .
از زشت كارى نهى كنيد و خود از آن باز ايستيد؛ زيرا كه شما فرمان داريد ابتدا خود از كار زشت باز ايستيد و سپس ديگران را نهى كنيد.

امام زين العابدين عليه السلام :

المُنافِقُ يَنهى و لا يَنتَهي ، و يَأمُرُ بِما لا يَأتي .
 منافق از بدى باز مى دارد، امّا خود باز نمى ايستد و به كارهايى فرمان مى دهد كه خود عمل نمى كند.

آنچه در وجوب امر به معروف و نهى از منكر شرط نيست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مُروا بِالمَعروفِ و إن لَم تَفعَلوهُ ، و انهَوا عَنِ المُنكَرِ و إن لَم تَجتَنِبوهُ كُلَّهُ .
امر به معروف كنيد، گر چه خود بدان عمل نكنيد و نهى از منكر كنيد، هر چند خودتان از همه آنها اجتناب نكنيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ وقتى به ايشان عرض شد: ما تنها به چيزهايى امر و نهى مى كنيم كه خودمان به طور كامل آنها را رعايت كنيم ـ فرمود :

 لا ، بَل مُروا بِالمَعروفِ و إن لَم تَعمَلوا بِهِ كُلِّهِ، و انهَوا عَنِ المُنكَرِ و إن لَم تَنتَهوا عَنهُ كُلِّهِ .
نه، بلكه به خوبيها فرمان دهيد هر چند خودتان به همه آنها عمل نكنيد و از زشتيها باز داريد، گر چه خود از همه آنها خوددارى نورزيد.

كمترين مرتبه نهى از منكر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِلِسانِهِ ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِقَلبِهِ و ذلكَ أضعَفُ الإيمانِ .
 هر يك از شما منكرى را ديد بايد با دست خود آن را تغيير دهد. اگر نتوانست، با زبانش تغيير دهد (اعتراض كند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انكار كند و اين ضعيف ترين مرحله ايمان است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَغيَّرَهُ بِيَدِهِ فقَد بَرِئَ ، و مَن لَم يَستَطِعْ أن يُغَيِّرَهُ بِيَدِهِ فغَيَّرَهُ بلِسانِهِ فقَد بَرِئَ ، و مَن لَم يَستَطِعْ أن يُغَيِّرَهُ بلِسانِهِ فغَيَّرَهُ بقَلبِهِ فقَد بَرِئَ ، و ذلكَ أضعَفُ الإيمانِ .
 هر يك از شما منكرى را ببيند و با دست خود آن را تغيير دهد، وظيفه اش را انجام داده است و كسى كه نتواند با دستش آن را تغيير دهد ولى با زبانش تغيير دهد، وظيفه اش را انجام داده است و كسى كه نتواند با دست و زبانش آن را تغيير دهد ولى در قلبش آن را انكار كند، وظيفه اش را انجام داده است و اين ضعيف ترين مرحله ايمان مى باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ما مِن نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللّه ُ في اُمَّةٍ مِن قَبلي إلاّ كانَ لَهُ مِن اُمَّتِهِ حَوارِيّونَ و أصحابٌ ، يأخُذونَ بسُنَّتِهِ و يَقتَدونَ بأمرِهِ ، ثُمَّ إنَّها تَخلُفُ مِنهُم مِن بَعدِهِم خُلوفٌ يَقولونَ ما لا يَفعَلونَ ، و يَفعَلونَ ما لا يُؤمَرونَ ، فمَن جاهَدَهُم بيَدِهِ فهُوَ مُؤمِنٌ ، و مَن جاهَدَهُم بلِسانِهِ فهُوَ مُؤمِنٌ ، و مَن جاهَدَهُم بِقَلبِهِ فهُوَ مُؤمِنٌ ، لَيسَ وَراءَ ذلكَ مِنَ الإيمانِ حَبَّةُ خَردَلٍ .
 خداوند پيش از من هيچ پيامبرى را در ميان امتى برنينگيخت مگر اين كه در ميان آنها او را حواريان و يارانى بودند كه به سنت او عمل مى كردند و از فرمان او پيروى مى نمودند، اما بعد از آنها عدّه اى جانشينشان شدند كه به آن چه مى گفتند خود عمل نمى كردند و كارهايى مى كردند كه به آنها دستور داده نشده بود. پس، هر كه با دست خويش با آنان مبارزه كرد، مؤمن بود و هر كه با زبانش با آنان مبارزه كرد مؤمن بود و هر كه قلبا با آنان مبارزه نمود، مؤمن بود. هر كه چنين نكرد به اندازه دانه خردلى ايمان نداشت.

امام على عليه السلام :

إذا رَأى أحَدُكُمُ المُنكَرَ و لَم يَستَطِعْ أن يُنكِرَهُ بِيَدِهِ و لِسانِهِ و أنكَرَهُ بِقَلبِهِ ، و عَلِمَ اللّه ُ صِدقَ ذلكَ مِنهُ ، فقَد أنكَرَهُ .
 هر يك از شما كه كار زشت را ببيند و نتواند با دست و زبان خويش به آن اعتراض كند، ولى در دل انكارش كند و خدا بداند كه راست مى گويد، وى آن زشت كارى را انكار كرده است.

امام على عليه السلام ـ در پاسخ به مردى كه سخنرانى امام على عليه السلام را قطع كرد و گفت: از مرده در ميان زندگان براى ما سخن بگو ـ فرمود :

 مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و يَدَيهِ فخِلالُ الخَيرِ حَصَّلها كُلَّها ، و مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و تارِكٌ لَهُ بِيَدِهِ فخَصلَتانِ مِن خِصالِ الخَيرِ ، و مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و تارِكٌ بلِسانِهِ و يَدِهِ فخَلَّةٌ مِن خِلالِ الخَيرِ حازَ ، و تارِكٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و يَدِهِ فذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ .
كسى كه منكر را با قلب و زبان و دستش انكار كند، همه خصلتهاى نيك را فرا چنگ آورده است و كسى كه منكر را با قلب و زبانش انكار كند و با دست در صدد تغييرش برنيايد، دو خصلت نيك را به دست آورده است و كسى كه منكر را با قلبش انكار كند و با زبان و دست به آن كارى نداشته باشد، يكى از خصلتهاى نيك را دارا شده است و كسى كه با قلب و با زبان و با دست خود به منكر كارى نداشته باشد، او مرده اى است در ميان زندگان.

امام على عليه السلام ـ در حالى كه مشغول سخنرانى بود در پاسخ به سؤال : مرده در ميان زندگان كيست؟ ـ فرمود :

 نَعَم ، إنَّ اللّه َ بَعَثَ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ و مُنذِرينَ ، فصَدَّقَهُم مُصَدِّقونَ ، و كَذَّبَهُم مُكَذِّبونَ ، فيُقاتِلونَ مَن كَذَّبَهُم بِمَن صَدَّقَهُم فيُظهِرُهُمُ اللّه ُ ، ثُمّ يَموتُ الرُّسُلُ فتَخلُفُ خُلوفٌ ، فمِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بيَدِهِ و لِسانِهِ و قَلبِهِ ، فذلكَ استَكمَلَ خِصالَ الخَيرِ و مِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بلِسانِهِ و قَلبِهِ تارِكٌ لَهُ بيَدِهِ ، فذلكَ خَصلَتانِ مِن خِصالٍ الخَيرِ تَمَسَّكَ بِهِما و ضَيَّعَ خَصلَةً واحِدَةً و هِيَ أشرَفُها و مِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ تارِكٌ لَهُ بيَدِهِ و لِسانِهِ ، فذلكَ ضَيَّعَ شَرَفَ الخَصلَتَينِ مِنَ الثَّلاثِ و تَمَسَّكَ بِواحِدَةٍ و مِنهُم تارِكٌ لَهُ بلِسانِهِ و قَلبِهِ و يَدِهِ فذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ .
آرى، خداوند پيامبران را نويد دهنده و بيم دهنده فرستاد. پس، تصديق گران ، آنها را تصديق كردند و تكذيب كنندگان تكذيب. سپس تكذيب كنندگان با تصديق كنندگان به جنگ بر مى خيزند و خداوند تصديق كنندگان را پيروز مى گرداند. پس از مدّتى پيامبران چشم از جهان فرو مى بندند و در ميان جانشينان و نسلهاى بعد آنان افرادى در برابر زشت كارى با دست و زبان و دل اعتراض مى كنند. اينان همه خصلتهاى خوب را در خود جمع كردند. بعضى ديگر در برابر زشت كارى با زبان و دل اعتراض مى كنند و با دست خود به آن كارى ندارند، كه اين خود دو خصلت خوب است كه اين عدّه فرا چنگ آوردند و خصلت ديگر را، كه برتر است، از دست دادند عدّه اى منكَر را در دل انكار مى كنند و با دست و زبان خود كارى به آن ندارند. اينان دو خصلت ارزشمند از اين سه خصلت را از دست دادند و يكى را گرفتند. بعضى هم نه با زبان و نه با دست و نه با دل خويش به زشت كارى اعتراض نكردند. اينان مردگانى هستند در ميان زندگان.

امام على عليه السلام :

مَن تَرَكَ إنكارَ المُنكَرِ بقَلبِهِ و يَدِهِ و لِسانِهِ فهُوَ مَيِّتٌ بَينَ الأحياءِ .
 كسى كه در برابر منكر با دل و دست و زبان خويش اعتراض نكند، او مرده اى است در ميان زندگان.

امام على عليه السلام :

 أوَّلُ ما تُغلَبونَ عَلَيهِ مِنَ الجِهادِ، الجِهادُ بِأيديكُم ثُمّ بِألسِنَتِكُم ثُمّ بِقُلوبِكُم ، فمَن لَم يَعرِفْ بقَلبِهِ مَعروفا و لَم يُنكِرْ مُنكَرا قُلِبَ ، فجُعِلَ أعلاهُ أسفَلَهُ و أسفَلُهُ أعلاهُ
نخستين درجه از جهاد كه از آن باز مى مانيد، جهاد با دستان شماست. سپس جهاد با زبانهايتان و آن گاه جهاد با دلهايتان. پس، هر گاه كسى در دل خويش كار نيك را نيك نداند و ستايشش نكند و از كار زشت نفرت نورزد، واژگون شود و زير و زبر گردد.

امام صادق عليه السلام :

حَسبُ المُؤمِنِ عِزّا إذا رَأى مُنكَرا أن يَعلَمَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ مِن قَلبِه إنكارَهُ .
براى عزّت مؤمن همين كافى است كه هر گاه منكرى را ببيند، خداوند عزّ و جلّ بداند كه در دل آن را انكار مى كند.

بالاترين مرتبه نهى از منكر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در سفارشى به على عليه السلام ـ فرمود :

يا عَلِيُّ ، مُرْ بِالمَعروفِ و انْهَ عَنِ المُنكَرِ بيَدِكَ ، فإن لَم تَستَطِعْ فبِلِسانِكَ ، فإن لَم تَستَطِعْ فبِقَلبِكَ ، و إلاّ فلا تَلومَنَّ إلاّ نَفسَكَ .
 اى على! با دست خود امر به معروف و نهى از منكر كن. اگر نتوانستى پس با زبانت اين كار را بكن و باز اگر نتوانستى با قلبت چنين كن، در غير اين صورت، نبايد كسى جز خودت را سرزنش كنى.

امام على عليه السلام :

أيُّها المُؤمِنونَ ، إنَّهُ مَن رَأى عُدوانا يُعمَلُ بِهِ و مُنكَرا يُدعى إلَيهِ فأنكَرَهُ بقَلبِهِ فقَد سَلِمَ و بَرِئَ ، و مَن أنكَرَهُ بلِسانِهِ فقَد اُجِرَ و هُوَ أفضَلُ مِن صاحِبِهِ ، و مَن أنكَرَهُ بِالسَّيفِ ـ لِتَكونَ كَلِمَةُ اللّه ِ هِيَ العُليا ، و كَلِمَةُ الظّالِمينَ هِيَ السُّفلى ـ فذلكَ الّذي أصابَ سَبيلَ الهُدى و قامَ عَلَى الطّريقِ و نَوَّرَ في قَلبِهِ اليَقينُ .
 اى مؤمنان! هر كس ديد به تجاوزى عمل مى شود، يا به زشت كارى و خلافى فراخوان مى شود و در دل خويش به آن اعتراض نمود، به سلامت رَهَد و وظيفه اش را انجام داده باشد و هر كه با زبانش به آن اعتراض كند، پاداش بيند و از آن اوّلى برتر است و هر كس با شمشير به مبارزه با آن بر خيزد تا كلمه حق بر آيد و كلمه ستمگران (باطل) پست گردد، هموست كه به راه راست رسيده و بر طريق حق شتافته و نور يقين را در دل خويش روشن كرده است.

امام على عليه السلام : 

أنكِرِ المُنكَرَ بيَدِكَ و لِسانِكَ ، و بايِنْ مَن فَعَلَهُ بِجُهدِكَ .
با دست و زبان خود بر زشت كارى اعتراض كن و تا مى توانى از زشت كار دورى نما.

امام على عليه السلام : 

السَّيفُ فاتِقٌ ، و الدِّينُ راتِقٌ ، فالدِّينُ يَأمُرُ بِالمَعروفِ ، و السَّيفُ يَنهى عَنِ المُنكَرِ .
شمشير شكافنده است و دين به هم آورنده؛ زيرا دين به معروف امر مى كند و شمشير از منكر نهى مى كند.

امام على عليه السلام ـ درباره آيه «و برخى از مردم، براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خويش را فدا مى كنند» ـ فرمود :

إنَّ المُرادَ بِالآيَةِ الرَّجُلُ يُقتَلُ عَلَى الأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ .
مراد از اين آيه آن مرد است كه در راه امر به معروف و نهى از منكر كشته مى شود.

امام باقر عليه السلام :

فأنكِروا بِقُلوبِكُم ، وَ الْفِظوا بِألسِنَتِكُم ، و صُكّوا بِها جِباهَهُم ، و لا تَخافوا في اللّه ِ لَومَةَ لائمٍ ، فإنِ اتَّعَظوا و إلَى الحَقِّ رَجَعوا فلا سَبيلَ عَلَيهِم «إنَّما السَّبيلُ عَلَى الّذينَ يَظلِمونَ النّاسَ و يَبغونَ في الأرضِ بِغَيرِ الحَقِّ اُولئكَ لَهُم عَذابٌ أليمٌ » .حديث هُنالِكَ فجاهِدوهُم بِأبدانِكُم و أبغِضوهُم بِقُلوبِكُم، غَيرَ طالِبينَ سُلطانا، و لا باغينَ مالاً ، و لا مُرتَدِّينَ بِالظُّلمِ ظَفَرا ؛ حتّى يَفيؤوا إلى أمرِ اللّه ِ و يَمضوا عَلى طاعَتِهِ
با دلهاى خود انكار كنيد و با زبانهايتان اعتراض نماييد و آن را به پيشانيهايشان بكوبيد و در راه خدا از سرزنش احدى نهراسيد. اگر پند پذيرفتند و به راه حق بازگشتند، كارى به آنها نداشته باشيد. كيفر و مجازات فقط براى كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و بناحق در روى زمين سركشى مى كنند. اينان را عذابى دردآور است. در چنين حالتى با آنها عملاً جهاد كنيد و در دلهايتان دشمنشان بداريد، بى آن كه در صدد قدرت طلبى باشيد و يا مالى را به ستم بگيريد و يا از غرور پيروزى، دست به ستمگرى بيالاييد، تا آن كه به فرمان خدا برگردند و راه طاعت او در پيش گيرند.

امام صادق عليه السلام :

 ما جَعَلَ اللّه ُ بَسطَ اللِّسانِ و كَفَّ اليَدِ ، و لكِن جَعَلَهُما يُبسَطانِ مَعا و يُكَفّانِ مَعا .
خداوند زبان را بسته و دست را گشاده قرار نداده، بلكه آنها را چنان آفريده كه با هم باز مى شوند و با هم بسته مى گردند.

موجبات ترك نهى از منكر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

غَشِيَتكُمُ السَّكرَتانِ : سَكرَةُ حُبِّ العَيشِ ، و حُبِّ الجَهلِ ، فعِندَ ذلكَ لا تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و لا تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ .
دو مستى شما را فرا گرفته است: مستى عشق به زندگى و مستى نادانى. در چنين وضعى امر به معروف و نهى از منكر نمى كنيد.

امام باقر عليه السلام :

و لَو أضَرَّتِ الصَّلاةُ بِسائرِ ما يَعمَلونَ بأموالِهِم و أبدانِهِم لَرَفَضوها كما رَفَضوا أسمَى الفَرائضِ و أشرَفَها .
 اگر نماز هم به ديگر كارهاى مربوط به مال و جانشان ضرر مى زد، آن را كنار مى گذاشتند؛ همچنان كه بالاترين و ارجمندترين فرايض را كنار گذاشتند.

نهى از منكر و ترس از مردم

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا يُحَقِّرَنَّ أحَدُكُم نَفسَهُ أن يَرى أمرا للّه ِِ تَعالى فيهِ مَقالٌ ، فلا يَقولَ : يا رَبِّ ، خَشيَةَ النّاسِ! فيَقولَ: فإيّايَ كُنتَ أحَقَّ أن تَخشى .
مبادا كسى از شما در جايى كه پاى امرى از خدا در ميان است و بايد سخن بگويد، با سكوت كردن، خود را كوچك كند؛ زيرا [فرداى قيامت ]نمى تواند بگويد: خدايا! از مردم ترسيدم. چون خداوند جواب مى دهد: سزاوارتر آن بود كه از من بترسى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا أعرِفَنَّ رَجُلاً مِنكُم عَلِمَ عِلما فكَتَمَهُ فَرَقا مِنَ النّاسِ
 مبادا بفهمم كه فردى از شما دانش (اطلاعاتى) داشته باشد و از ترس مردم آن را كتمان كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إذا رَأيتَ اُمَّتي تَهابُ الظّالِمَ أن تَقولَ لَهُ : إنَّكَ ظالِمٌ ، فقَد تُوُدِّعَ مِنهُم
 هر گاه ديدى امّت من از اين كه به ستمگر بگويند: تو ستمگرى، مى هراسند، فاتحه آنها خوانده شده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا يَمنَعَنَّ أحَدَكُم هَيبَةُ النّاسِ أن يَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أو سَمِعَهُ .
 ترس از مردم مانع از آن نشود كه فردى از شما، هرگاه حقّى را ببيند يا بشنود، به زبان بياورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ألا لا يَمنَعَنَّ أحَدَكُم هَيبَةُ النّاسِ أن يَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أن يَذَّكَّرَ بِعِظَمِ اللّه ِ ، لا يُقَرِّبُ مِن أجَلٍ و لا يُبعِدُ مِن رِزقٍ .
 هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود كه فردى از شما حق را ببيند و نگويد. [كه حق گويى ]نه اجلى را نزديك مى كند و نه روزيى را دور مى گرداند.

الترغيب و الترهيب : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :

 لا يُحَقِّرَنَّ أحَدُكُم نَفسَهُ . قالوا: يا رَسولَ اللّه ِ ، و كَيفَ يُحَقِّرُ أحَدُنا نَفسَهُ ؟ قالَ : يَرى أنَّ عَلَيهِ مَقالاً ، ثُمّ لا يَقولُ فيهِ ، فيَقولُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ يَومَ القِيامَةِ : ما مَنَعَكَ أن تَقولَ في كَذا و كَذا ؟ فيَقولُ : خَشيَةُ النّاسِ ! فيَقولُ : فإيّايَ كُنتَ أحَقَّ أن تَخشى .
هيچ يك از شما نبايد خود را كوچك كند. عرض كردند: اى رسول خدا! چگونه كسى از ما خود را كوچك مى كند؟ فرمود: به اين ترتيب كه در جايى خود را موظّف به سخن گفتن بداند و چيزى نگويد. خداوند عزّ و جلّ در روز قيامت به او مى فرمايد: چه چيز مانع از آن شد كه درباره فلان و بهمان چيز سخنى نگويى؟ عرض مى كند: ترس از مردم! خداوند مى فرمايد: سزاوارتر آن بود كه از من مى ترسيدى.

وظيفه افراد هنگام رو به رو شدن با گنهكاران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ تَعالى بِبُغضِ أهلِ المَعاصي ، وَ القَوهُم بِوُجوهٍ مُكفَهِرَّةٍ ، و التَمِسوا رِضا اللّه ِ بِسَخَطِهِم ، و تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ بِالتَّباعُدِ مِنهُم .
 با نفرت از گنهكاران، به خداوند متعال نزديك شويد و با اين افراد با ترشرويى برخورد كنيد و با خشم گرفتن بر آنان خشنودى خدا را بجوييد و با دورى كردن از آنها به خدا نزديك شويد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ لأِيُّوبَ : أ تَدري ما كانَ جُرمُكَ إلَيَّ حتَّى ابتَلَيتُكَ ؟ قالَ : [لا] .حديث يا رَبِّ ، قالَ : لأنَّكَ دَخَلتَ عَلى فِرعَونَ فادَّهَنتَ بِكَلِمَتَينِ .
 خداوند عزّ و جلّ به ايّوب فرمود: آيا مى دانى گناه تو نزد من چه بود كه گرفتارت ساختم؟ عرض كرد: نه اى پروردگار من! فرمود: زيرا تو نزد فرعون رفتى و دو كلمه به ملايمت و سازش با او سخن گفتى.

امام على عليه السلام :

أمَرَنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أن نَلقى أهلَ المَعاصي بِوُجوهٍ مُكفَهِرَّةٍ
 رسول خدا صلى الله عليه و آله به ما دستور داد كه با افراد گنهكار، با چهره اى درهم كشيده رو به رو شويم.

امام على عليه السلام : 

أدنَى الإنكارِ أن تَلقى أهلَ المَعاصي بِوُجوهٍ مُكفَهِرَّةٍ .
كمترين مرتبه نهى از منكر اين است كه با گنهكاران، با چهره درهم كشيده برخورد كنيد.

امام على عليه السلام :

خَيرُ العَمَلِ أن تَلقى أهلَ المَعاصي بِوُجوهٍ مُكفَهِرَّةٍ .
بهترين كار اين است كه با گنهكاران، با ترشرويى برخورد كنيد.

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «و از كار زشتى كه آن را مرتكب مى شدند يكديگر را باز نمى داشتند···» ـ فرمود :

أما إنَّهُم لَم يَكونوا يَدخُلونَ مَداخِلَهُم ، و لا يَجلِسونَ مَجالِسَهُم ، و لكِنْ كانوا إذا لَقُوهُم ضَحِكوا في وُجوهِهِم و أنِسوا بِهِم .
آنها اعمال گنهكاران را انجام نمى دادند و در مجالس و محافل آنها نمى نشستند، اما وقتى با آنها روبه رو مى شدند به صورتشان مى خنديدند و با ايشان گرم مى گرفتند.

امام صادق عليه السلام :

 إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ بَعَثَ مَلَكَينِ إلى أهلِ مَدينَةٍ لِيَقلِباها عَلى أهلِها ، فلَمَّا انتَهَيا إلَى المَدينَةِ وَجَدا رَجُلاً يَدعو اللّه َ و يَتَضَرَّعُ ··· فَعادَ إلَى اللّه ِ تباركَ و تعالى ، فقالَ : يا رَبِّ ، إنّي انتَهَيتُ إلَى المَدينَةِ فوَجَدتُ عَبدَكَ فُلانا يَدعوكَ و يَتَضَرَّعُ إلَيكَ ، فقالَ : امضِ لِما أمَرتُكَ بِهِ ؛ فإنَّ ذا رَجُلٌ لَم يَتَمَعَّرْ وَجهُهُ غَيظا لي قَطُّ ! .
خداوند عزّ و جلّ دو فرشته را فرستاد تا شهرى را بر سر مردمش واژگون كنند. چون به آن شهر رسيدند مردى را در حال دعا و تضرّع ديدند··· پس يكى از آن دو نزد خداوند تبارك و تعالى برگشت و گفت: پروردگارا! من، به آن شهر رسيدم، اما ديدم فلان بنده ات تو را مى خواند و به درگاه تو زارى مى كندخداوند فرمود: دستورى را كه به تو دادم انجام ده. او مردى است كه هرگز به خاطر من، چهره اش از خشم تغيير نكرده است!

امام صادق عليه السلام ـ خطاب به گروهى از ياران خود ـ فرمود : 

إنَّهُ قَد حَقَّ لي أن آخُذَ البَريءَ مِنكُم بِالسَّقيمِ ، و كَيفَ لا يَحِقُّ لي ذلكَ و أنتُم يَبلُغُكُم عَنِ الرَّجُلِ مِنكُمُ القَبيحُ فلا تُنكِرونَ عَلَيهِ و لا تَهجُرونَهُ و لا تُؤذونَهُ حتّى يَترُكَ؟ ! .
من حق دارم كه بى گناه شما را به خاطر گناه كارتان مؤاخذه كنم؛ چگونه چنين حقّى نداشته باشم، حال آن كه درباره كار زشت يكى از افراد خود خبردار مى شويد، امّا به او اعتراض نمى كنيد و از او دورى نمى نماييد و اذيّتش نمى كنيد تا از كار زشتش دست بردارد ؟!

امام صادق عليه السلام :

 لَو أنَّكُم إذا بَلَغَكُم عَنِ الرَّجُلِ شَيءٌ تَمَشَّيتُم إلَيهِ فقُلتُم : يا هذا ، إمّا أن تَعتَزِلَنا و تَجتَنِبَنا ، و إمّا أن تَكُفَّ عَن هذا ، فإن فَعَلَ و إلاّ فَاجتَنِبوهُ .
هر گاه خبردار شديد كه مردى كار خلافى مى كند، نزد او برويد و بگوييد: فلانى! يا از ما كناره گيرى و دورى كن، يا از اين كار خلاف دست بردار. اگر دست برنداشت از او دورى كنيد.

بحار الأنوار ـ به نقل از حارث بن مغيرة ـ :

 لَقِيني أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام ··· فَقالَ لي : أما لَتُحمَلَنَّ ذُنوبُ سُفَهائكُم عَلى عُلَمائكُم ··· ما يَمنَعُكُم إذا بَلَغَكُم عَنِ الرَّجُلِ مِنكُم ما تَكرَهونَهُ ـ مِمّا يَدخُلُ بِهِ عَلَينا الأذى و العَيبُ عِندَ النّاسِ ـ أن تَأتُوهُ فتُؤنِّبوهُ و تَعِظوهُ ، و تَقولوا لَهُ قَولاً بِليغا ؟ ! فقُلتُ لَهُ : إذا لا يَقبَلُ مِنّا و لا يُطيعُنا ؟ قالَ : فقالَ : فإذا فَاهجُروهُ عِندَ ذلكَ وَ اجتَنِبوا مُجالَسَتَهُ .
 با امام صادق عليه السلام ملاقات كردم حضرت به من فرمود : قطعا گناهانِ نادانانِ شما بر دوش دانايانتان بار مى شود··· چرا وقتى مى شنويد مردى از شما كار ناپسندى مى كند ـ كارى كه موجب عيب و اذيّت ما نزد مردم مى شود ـ نزد او نمى رويد و ملامت و موعظه اش نمى كنيد و بى پروا و صريح با او حرف نمى زنيد؟ عرض كردم:اگر حرف ما را نپذيرفت و اطاعتمان نكرد، چه كنيم؟ فرمود: در اين صورت از او دورى كنيد و از همنشينى با وى اجتناب ورزيد.

امر به منكر و نهى از معروف!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

كَيفَ بِكُم إذا فَسَدَت نِساؤكُم ، و فَسَقَ شَبابُكُم ، و لَم تَأمُروا بِالمَعروفِ و لَم تَنهَوا عَنِ المُنكَرِ ؟ ! ··· كَيفَ بِكُم إذا أمَرتُم بِالمُنكَرِ و نَهَيتُم عَنِ المَعروفِ ؟ ! ··· كَيفَ بِكُم إذا رَأيتُمُ المَعروفَ مُنكَرا و المُنكَرَ مَعروفا ؟ ! .
چه حالى خواهيد داشت آن گاه كه زنانتان فاسد شوند و جوانانتان نابكار شوند و شما امر به معروف و نهى از منكر نكنيد؟··· چه حالى خواهيد داشت آن گاه كه به زشت كارى فرمان رانيد و از خوبيها باز داريد؟··· چه حالى خواهيد داشت آن گاه كه خوب را زشت شمريد و زشت را نيكو؟

امام على عليه السلام :

إلَى اللّه ِ أشكو مِن مَعشَرٍ يَعيشونَ جُهّالاً ، و يَموتونَ ضُلاّلاً ··· و لا عِندَهُم أنكَرُ مِنَ المَعروفِ ، و لا أعرَفُ مِنَ المُنكَرِ ! .
 به خدا شكايت مى برم از گروهى كه نادان زندگى مى كنند و گمراه مى ميرند··· و در نزد آنها چيزى زشت تر از نيكى و خوبتر از زشتى نيست!

امام على عليه السلام :

 إنَّهُ سَيَأتي عَلَيكُم مِن بَعدي زَمانٌ لَيسَ فيهِ شَيءٌ أخفى مِنَ الحَقِّ ، و لا أظهَرَ مِنَ الباطِلِ ··· و لا في البِلادِ شَيءٌ أنكَرَ مِنَ المَعروفِ ، و لا أعرَفَ مِنَ المُنكَرِ ! .
 پس از من روزگارى بر شما فرا خواهد رسيد كه در آن زمان چيزى پنهانتر از حق و چيزى آشكارتر از باطل نيست··· و در شهرها چيزى نا پسندتر از كار نيك و پسنديده تر از كار زشت وجود ندارد!

امام صادق عليه السلام :

وَيلٌ لِمَن يَأمُرُ بِالمُنكَرِ و يَنهى عَنِ المَعروفِ ! .
 واى بر كسى كه به زشت كارى فرمان مى دهد و از خوبيها باز مى دارد!

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَجُلاً مِن خَثعَمٍ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أخبِرني ··· أيُّ الأعمالِ أبغَضُ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ؟ قالَ : الشِّركُ بِاللّه ِ ، قالَ : ثُمّ ما ذا ؟ قالَ : قَطيعَةُ الرَّحِمِ ، قالَ : ثُمّ ما ذا ؟ قالَ : الأمرُ بِالمُنكَرِ و النَّهيُ عَنِ المَعروفِ
 مردى از خثعم خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! به من بفرماييد··· كدام كارها نزد خداوند عزّ و جلّ منفورتر است؟ حضرت فرمود: شرك ورزيدن به خدا. عرض كرد: سپس چه كارى؟ فرمود: بريدن پيوند خويشاوندى. عرض كرد: بعد چه كارى؟ فرمود: فرمان دادن به زشت كارى ها و بازداشتن از خوبيها.

میزان الحکمه،جلد هفتم.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث