شرح زیارت اربعین: فراز سی و یکم/ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ

شرح زیارت اربعین: فراز سی و یکم/ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ

۲۵ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام

 فراز سی و یکم: «وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ»: ( و (شهادت می دهم) که خداوند کسانی که تو را به (حسب ظاهر) خوار کردند (و یاریت نکردند) هلاک و قاتلینت را عذاب کند).

سنّت خداوند بر این است که ظالمین را به هلاکت برساند. چنانچه در کتاب خود به انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم چنین وحی فرمود:

{فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ}(۱)
«پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: ما ظالمان را هلاک می کنیم!».

و نیز در قالب سؤال فرمود:
{أَ لَمْ نُهلِکِ الْأَوَّلِینَ * ثُم نُتْبِعُهُمُ الاَخِرِین}(۲)
«آیا ما اقوام مجرم نخستین را هلاک نکردیم؟! سپس دیگر مجرمان را به دنبال آنها می فرستیم!».
البته خداوند برای هلاکت ظالمین زمان مشخصی قرار داده است، که فقط خود از آن اطلاع دارد، چنانچه فرموده است:
{وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً}(۳)
«و برای هلاکتشان موعدی قرار دادیم!».
زائر امام حسین علیه السلام با این جمله «وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ» اقرار می کند که أوّلاً من می دانم، دشمنان حضرت علیه السلام با اعمال و رفتار خود نسبت به امام و پیشوای خود اهانت نمودند و در ظاهر خواستند، حضرت علیه السلام را خوار و کوچک نشان دهند و ثانیاً می دانم، خداوند آنها را به مجازات اعمال زشتشان رسانده و می رساند.
وقتی به تاریخ رجوع می کنیم متوجّه خواهیم شد که دشمنان چگونه با اعمال و حرکات زشتشان، خواستند حضرت علیه السلام را کوچک نشان دهند و چگونه خداوند، آنها را هلاک و نابود کرد. بطور اجمال به بعضی از اهانت های قاتلین و نیز چگونگی هلاکت آنها بوسیله خداوند اشاره می کنیم. چرا که بیان همه اهانت های وارده به حضرت علیه السلام و هلاک همه اهانت کنندگان نیاز به کتاب های مستقلی دارد. اهانت ها به طور اجمال عبارتند از:
1 گرفتن منصب خلافت. 2 تمنّای بیعت اجباری از امام علیه السلام . 3 مباح دانستن خون امام علیه السلام و یارانشان. 4 محروم کردن آب از امام علیه السلام و اهل بیت و یارانش علیهم السلام . 5 کشتن امام علیه السلام و یارانشان و رها کردن آنها بر روی زمین کربلا. 6 جدا کردن سر حضرت علیه السلام و یارانشان و بر نیزه قرار دادن. 7 به آتش کشیدن خیمه ها. 8 تاختن اسب ها بر بدن امام علیه السلام . 9 بر پا کردن مجلس شراب خواری مقابل سر مقدّس امام علیه السلام . 10 غارت کردن اموال حضرت علیه السلام . (حتی لباس امام علیه السلام را به یغما بردن و پیکر غرق به خون حضرت علیه السلام را برهنه بر روی خاک گرم کربلا گذاشتند). 11 جسارت کردن ساربان امام علیه السلام به حضرت علیه السلام ، به بریدن انگشت و بردن انگشتر. خلاصه مطلب اینکه امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان صلی الله علیه و آله وسلم و اصحاب بزرگوارشان از ناحیه دشمنان در فجیع ترین جنایات قرار گرفتند و بزرگترین جنایات را دیدند که زبان از گفتنش عاجز و قاصر است. هر چند مدّت جنگ کم بود، امّا در این مدّت کم به امام علیه السلام و اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم و اصحابشان انواع و اقسام جنایت­ها وارد شد. استاد مطهریw می فرماید: «یک وقت حساب کردم و ظاهراً در حدود بیست و یک نوع پستی و لئامت در این جنایات دیدم، و خیال نمی کنم در دنیا چنین جنایتی پیدا بشود، که تا این اندازه تنوع داشته باشد»(۴).
البتّه تمام کسانی که در مقابل امام علیه السلام قرار گرفتند و به امام و اهل بیت و اصحاب امام علیهم السلام اهانت کردند، خداوند همه آنها را مستقیماً یا بوسیله مختار به هلاکت رساند. نقل شده مختار هیجده هزار نفر از آنها را کشت(۵).
چرا دشمنان حضرت اباعبدالله علیه السلام نابود نشوند، در حالی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برای خواری و نابودی آنها نفرین کردند و فرمودند:
«اللَّهُمَّ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ اقْتُلْ مَنْ قَتَلَهُ وَ اذْبَحْ مَنْ ذَبَحَهُ وَ لَا تُمَتِّعْهُ بِمَا طَلَبَ»(۶)
(بار خدایا! خوار کن هر کس که او را تحقیر کرد، بکش آن کسی را که حسین را می کشد، ذبح کن کسی را که حسین علیه السلام را ذبح می کند و او را از مطلوب خود بهره مند مفرما!).
این نفرین رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود که قاتلین حضرت علیه السلام خیلی زود به درک واصل شدند، که از جمله آنها یزید و ابن زیاد و شمر بودند.
هلاکت بعضی از قاتلین و اهانت کنندگان به امام حسین علیه السلام و اصحابشان: هلاکت یزید، «نقل شده یزید برای صید به بیابان رفت و تنها ماند. پایش در رکاب اسبش گیر کرد و اسب رم نمود و پیکر ناپاکش قطعه قطعه شد و به جهنّم واصل گردید. این در حالی بود که سی و هشت سال از عمر کثیفش گذشته بود و حدود دو سال و هشت ماه خلافتش بود»(۷).
ابن زیاد به دست لشکر ابراهیم بن مالک افتاد و ابراهیم دستور داد: «آتشی را روشن کردند و ابراهیم خنجر خود را از کمر کشید و تکه تکه گوشت ران او را می برید و می پخت سپس سر او را گوش تا گوش با خنجر برید و جسد پلیدش را به آتش افکند. در تمام احوال فریاد می کشید و با یا لثارات الحسین علیه السلام سر او را به کوفه به حضور مختار فرستاد»(۸).
عاقبت شمر چنین شد: «که مختار گردن او را زد و ظرفی بزرگ روغن را داغ نمود و او را در آن افکند تا این که متلاشی شد»(۹).
«زیرپوش امام علیه السلام را بحر بن کعب برد، که باعث شد، زمین گیر شود و از پای افتاد. عمامّه امام حسین علیه السلام را اخنس بن علقمه و به قولّی جابر بن زید اَودی ربود و آن را بر سر بست و ناقص العقل شد.کفش آن حضرت علیه السلام را اسود بن خالد برد. انگشترش را بجدل بن سلیم کلبی گرفت و انگشت او را هم برای ربودن انگشتر، برید. همین بجدل بن سلیم را مختار دستگیر کرد و هر دو دست و پای او را قطع کرد و به همان حال او را رها کرد و در خون خود دست و پا می زد تا هلاک شد. آن ده نفری که بر بدن امام علیه السلام اسب تاختند، مختار آنها را به زمین کوبید و دستور داد، اسب بر آنان تاختند تا هلاک شدند»(۱۰).
ابن ریاح روایت می کند:
«لَقِیتُ رَجُلًا مَکْفُوفاً قَدْ شَهِدَ قَتْلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَسُئِلَ عَنْ بَصَرِهِ فَقَالَ کُنْتُ شَهِدْتُ قَتْلَهُ عَاشِرَ عَشَرَهٍ غَیْرَ أَنِّی لَمْ أَطْعَنْ بِرُمْحٍ وَ لَمْ أَضْرِبْ بِسَیْفٍ وَ لَمْ أَرْمِ بِسَهْمٍ فَلَمَّا قُتِلَ رَجَعْتُ إِلَی مَنْزِلِی وَ صَلَّیْتُ الْعِشَاءَ الْآخِرَهَ وَ نِمْتُ فَأَتَانِی آتٍ فِی مَنَامِی فَقَالَ أَجِبْ رَسُولَ اللَّهِ فَقُلْتُ مَا لِی وَ لَهُ فَأَخَذَ بِتَلْبِیبِی وَ جَرَّنِی إِلَیْهِ فَإِذَا النَّبِیُّ جَالِسٌ فِی صَحْرَاءَ حَاسِرٌ عَنْ ذِرَاعَیْهِ آخِذٌ بِحَرْبَهٍ وَ مَلَکٌ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ فِی یَدِهِ سَیْفٌ مِنْ نَارٍ یَقْتُلُ أَصْحَابِیَ التِّسْعَهَ فَکُلَّمَا ضَرَبَ ضَرْبَهً الْتَهَبَ أَنْفُسُهُمْ نَاراً فَدَنَوْتُ مِنْهُ وَ جَثَوْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ قُلْتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیَّ وَ مَکَثَ طَوِیلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ انْتَهَکْتَ حُرْمَتِی وَ قَتَلْتَ عِتْرَتِی وَ لَمْ تَرْعَ حَقِّی وَ فَعلّت وَ فَعلّت فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ضَرَبْتُ بِسَیْفٍ وَ لَا طَعَنْتُ بِرُمْحٍ وَ لَا رَمَیْتُ بِسَهْمٍ فَقَالَ صَدَقْتَ وَ لَکِنَّکَ کَثَّرْتَ السَّوَادَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَإِذَا طَسْتٌ مَمْلُوءٌ دَماً فَقَالَ لِی هَذَا دَمُ وَلَدِیَ الْحُسَیْنِ فَکَحَلَنِی مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ فَانْتَبَهْتُ حَتَّی السَّاعَهَ لَا أُبْصِرُ شَیْئاً»(۱۱)
(من شخص کوری را دیدم که در موقع قتل امام حسین علیه السلام حضور داشته بود. وقتی از علّت کور شدن وی جویا شدند گفت: ما ده نفر رفیق بودیم که برای کشتن حسین علیه السلام به کربلا رفتیم. ولی من نیزه ای بکار نبردم و شمشیری نزدم و تیری نینداختم. هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد من بسوی خانه خود مراجعت نمودم و پس از اینکه نماز عشاء را خواندم خوابیدم، در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت: پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم را اجابت کن! گفتم: من کاری با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ندارم! او یقه مرا گرفت و به طرف آن حضرت علیه السلام کشانید. ناگاه دیدم پیامبرخاتم صلی الله علیه و آله وسلم در میان صحرا نشسته و آستین های خود را بالا زده و حربه ای به دست گرفته و ملکی در حضور آن حضرت علیه السلام ایستاده است، که شمشیری از آتش به دست دارد و آن نه نفر یاران مرا می کشد. هر ضربتی که می زد آتشی به جان آنان می افروخت، من نزدیک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفتم و بر روی دو زانوی خود نشستم و گفتم: السلام علیک یا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وسلم پیغمبر اعظم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم جواب مرا نفرمود. پس از اینکه مدّتی طولانی مکث کرد، سر مقدس خود را بلند نمود و به من فرمود: ای دشمن خدا! تو نسبت به من هتک حرمت کردی، عترت مرا به قتل رساندی، حق مرا مراعات نکردی، هر عملی که خواستی انجام دادی! گفتم: یا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وسلم ! من شمشیری نزده ام، نیزه ای بکار نبرده ام، تیری نینداخته ام. فرمود: راست می گویی، ولی آیا نه چنین است که بر سیاهی لشکر دشمن ما افزوده ای. نزدیک من بیا! وقتی نزدیک آن بزرگوار رفتم دیدم یک طشت پر از خون در جلو آن حضرت علیه السلام بود. رسول اعظم صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: این خون فرزندم حسین علیه السلام است. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم از آن خون به چشم من کشید. از هنگامی که بیدار شدم تاکنون چیزی را نمی بینم).
اگر بخواهیم هلاکت تک تک قاتلین حضرت علیه السلام را ذکر کنیم، بحث طولانی می شود، چرا که هلاکت دشمنان حضرت علیه السلام نیاز به یک کتاب مستقل دارد. همین قدر عرض کنیم که حتی کسانی که سیاهی لشکر محسوب می شدند به جزای اعمال خود رسیدند.
جالب این است، که در زمان مختار حتّی بنده ها، مولاهای خودشان را که در قتل حسین علیه السلام شرکت داشتند، می کشتند و نزد مختار می آمدند. مختار آنان را آزاد می کرد(۱۲).
سختی کشی ز چرخ، چو سختی دهی به خلق در کیفر فلک غلط و اشتباه نیست
بسیاری از دشمنان امام علیه السلام در زمان خود حضرت علیه السلام با شمشیر حضرت علیه السلام و اصحابشان به هلاکت رسیدند و یا با نفرین امام علیه السلام به هلاکت رسیدند، که به چند خبر در این زمینه اکتفاء می کنیم.
۱ در خبری نقل شده مردی از قبیله کلب به حضرت علیه السلام تیر زد، که به فک ایشان اصابت کرد، حضرت علیه السلام فرمود: خدا تو را سیراب نکند. پس از آن تشنه شد به حدّی که خود را در فرات افکند و به قدری آب خورد تا به هلاکت رسید(۱۳).
۲ مقتل و تاریخ طبری از ابوالقاسم واعظ نقل می کنند، مردی ندا داد: یا حسین علیه السلام ! تو هرگز از فرات قطره ای آب نمی نوشی مگر این که بمیری یا تابع فرمان امیر گردی؟ پس از آن حضرت علیه السلام فرمود: بارالها! او را تشنه بکش و هرگز او را نیامرز، بعد از آن عطش بر او چیره شد که زیاد آب می نوشید و می گفت: واعطشاه، تا اینکه به هلاکت رسید(۱۴).
۳ ابن بطه در ابانه و ابن جریر در تاریخ نقل می کنند: ابن جوزه بر امام حسین علیه السلام ندا داد، گفت: یا حسین! بشارت بر تو باد: تو را که به آتش در دنیا قبل از آخرت تعجیل کرده ای. حضرت علیه السلام فرمود: وای به حال تو! من عجله کرده ام؟ گفت: بلی. حضرت علیه السلام فرمود: برای من پروردگاری رحیم و شفاعت پیامبری است که اطاعتش لازم است. پس دعا فرمود: بارالها! اگر او نزد تو دروغگو
است. پس او را به آتش بکش. پس از آن بی درنگ عنان اسب را جمع نمود و آن را به سوی اسب پرت کرد، اسب او رمید و پای او در رکاب اسب خویش گیر کرد. اسب فرار نمود و شروع کرد به تاختن و او گلاویز شد و سرش به هر سنگ و درختی اصابت می کرد تا مُرد(۱۵).
بنا به روایت دیگری در همان خندقی سقوط کرد که آتش در آن افروخته بودند و امام حسین علیه السلام برای این موضوع سجده شکر بجای آورد(۱۶).
امّا «وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ» (و شهادت و گواهی می دهم خداوند عذاب کننده است، آن که تو را کشت). آری همانطور که خداوند قاتلین امام علیه السلام را در دنیا عذاب کرد و به هلاکت رساند، در آخرت هم آنها را دچار سخت ترین عذاب ها خواهد کرد. در روایت است که جبرئیل علیه السلام بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وارد شد و گفت:
«ای محمد! خدا برای شهید شدن یحیی بن زکریا علیهما السلام تعداد هفتاد هزار نفر از منافقین بنی اسرائیل را کشت. بزودی خدا برای شهید شدن پسر دختر تو یعنی حسین علیه السلام تعداد دو برابر آن را از متجاوزین این امت خواهد کشت. جای قاتل حسین علیه السلام در تابوتی از آتش است و بقدر نصف عذاب اهل جهنم دچار او خواهد شد. دست و پای قاتل حسین علیه السلام بوسیله زنجیرهای آتشین جهنم بسته خواهد شد و او با سر خود در دوزخ آویزان می شود. یک بوی بدی از او می­وزد که اهل جهنم از آن معذب و ناراحت خواهند شد و او دائما در جهنّم است و عذاب دردناک را می چشد و از آن جدا نخواهد شد و از آب جوش جهنم سیراب می گردد»(۱۷).
خداوند در قرآن فرموده است:
{وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً}(۱۸)
«و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است».
خداوند متعال در عالم برزخ هم آنها را مجازات می کند یعنی الآن، هم آنها از عذاب خدا دور نیستند و پیوسته صبح و شام عذاب می شوند. از خداوند می خواهیم که لحظه به لحظه به عذاب قاتلین حضرت علیه السلام بیفزاید، ان شاء الله.
زائر امام حسین علیه السلام در آخر زیارت مطلقه حضرت علیه السلام می گوید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ مَأْوَاهُمْ وَ بِئْسَ وِرْدُ الْوَارِدِینَ»
(حمد مخصوص آن خدائی است که آتش دوزخ را مسکن آنها(قاتلین حسین صلی الله علیه و آله وسلم ) قرار داد و بدجایگاهی برای واردین است).
 

پی نوشت ها

۱ . ابراهیم، 13.
۲ . مرسلات، 16و17.
۳. کهف،59.
۴ . مجموعه آثار، ج 17، ص28.
۵. رجوع شود به بحارالأنوار، ج45، ص386.
۶. بحارالأنوار، ج45، ص309.
۷ . سوگنامه آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، ص539.
۸ . همان، ص542.
۹ . همان، ص338.
۱۰. لهوف، ص129.
۱۱.همان، 306.
۱۲. بحارالأنوار، ج45، ص333 الی ص338.
۱۳. همان، ص300.
۱۴ . همان، ص301.
۱۵. همان.
۱۶ . همان.
۱۷ . همان، ص314.
۱۸ . نساء، 93.
منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث